عواقب زلزله تهران
عوامل مادی و معنوی زلزله
آیا زلزله تهران نزدیک است محققان زلزله تهران را آخرالزمان می دانند
آیا زلزله تهران نزدیک است این روزها شاهد زلزله در جای جای کشورمان ایران هستیم از زلزله کرمانشاه تا کرمان و کرج و بر اساس محاسبات ریاضی انجام شده , زلزله زیر پوست تهران است و عواقب آن وحشتناک تر از حد تصور است , به قدری که پدر علم زلزله شناسی ایران زلزله تهران را آخر الزمان می داند
«محاسبات ریاضی، ریتم ۲۰۰ ساله را برای زلزله تهران نشان می دهد و طبق محاسبات، از این ۲۰۰ سال ۱۸۵ سال گذشته و ۱۵ سال باقی مانده است.»
پدر علم زلزله شناسی ایران و رییس سابق بخش زلزله شناسی موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران معتقد است که در منطقه بجنورد بازه ۲۲ ساله ای برای وقوع زلزله وجود دارد. به گفته وی در شمال شرق ایران بیش از صدها گسل خفته وجود دارند و او عقیده دارد که وقوع زلزله در مشهد غیر طبیعی نیست و هر نقطه از ایران در هر زمان می تواند به لرزه درآید. رییس سابق بخش زلزله شناسی موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران همچنین در خصوص وقوع زلزله در تهران هشدار می دهد و می گوید که این زمین لرزه ها در برابر زلزله تهران هیچ خواهد بود و اگر تهران بلرزد، آخرالزمان از راه خواهد رسید.
وضعیت فعلی ایران برای وقوع زلزله
در مجموع منطقه ایران در ردیف منطقه آلتیمالیا قرار دارد؛ یعنی از هیمالیا تا آلپ در سوییس که همه جزو مناطق زلزله خیز است. همان گونه که گفتم، عمق گسل های ایران گاه تا ۷۰۰ کیلومتر می رسد و در کنار آن، میزان حرارت داخل زمین در مناطق زلزله خیز تا هفت هزار درجه سانتی گراد است و این نکته به خصوص در مورد مشهد صدق می کند. در کشوری مانند ژاپن، زلزله ۵ تا ۶ ریشتر نمی تواند آسیب رسان باشد اما در ایران زلزله ۵ ریشتری حتی برای کلانشهرهای ما مساله ساز است. برای مثال با یک زمین لرزه ۵ تا ۶ ریشتر، مناطق جنوب تهران به طور قطع آسیب خواهند دید.
بهترین راهکار برای پیشگیری زلزله
ایجاد ستاد بحران از ۲۳ سال پیش تا کنون یکی از مهم ترین این راهکارهاست. البته که به طور تقریبی از ۸۰سال قبل ستاد بحران در کشور وجود داشته اما نقش خاصی ایفا نکرده و این نقش از ۲۰ سال گذشته به صورت جدی تعریف و ایجاد شده است. همزمان با پیشنهاد تشکیل این ستاد، پیشنهاد مقاوم سازی افراد مهم کشور نیز به سازمان امنیت کشور داده شد. همچنین بارها گفته شده که لازم است پایتخت را از حالت تک بعدی خارج کنیم؛
چرا که با احتمال زیاد وقوع زلزله، این که تمام قطب های کشور در تهران باشد امر معقولی نیست. پایتخت ها از هم جدا شوند و در شهرهای مختلف باشند؛ برای مثال پایتخت فرهنگی، پایتخت صنایع و غیره. بهترین دانشگاه ها و مشاغل تنها در تهران نباشند تا جمعیت پایتخت به این حد نرسد. فراموش نکنیم که۲۰ درصد بافت های تهران فرسوده است و وقوع زلزله، از تهران یک فاجعه خواهد ساخت.
ستاد بحران گرچه سال هاست به صورت جدی در بحران های کشور حضور دارد اما میزان اعتماد به عملکرد آن قابل قیاس با کشورهایی شبیه ژاپن که مثال می زنید، نیست. در کشورهای خارجی به عملکرد ستاد بحران اعتقاد راسخ وجود دارد چون مردم منطقی فکر می کنند. در ایران حتی در مناطق شمال شهر، مردم هنوز به خرافات و رمال ها توجه دارند.
احتمال وقوع زلزله در تهران
محاسبات ریاضی، ریتم ۲۰۰ ساله را برای زلزله تهران نشان می دهد و طبق محاسبات، از این ۲۰۰ سال، ۱۸۵سال گذشته و ۱۵ سال باقی مانده است. البته ریاضیات با رفتار زمین یکسان نیست. رفتار زمین فوق العاده ناهمگن است؛ به این شکل که ممکن است ۲۰۰ سال به ۳۰۰ سال برسد و خبری نشود، ممکن است همین فردا شاهد زلزله باشیم. اما محاسبات ریاضی به تهران ۱۵ سال دیگر فرصت می دهد.
قدرت زلزله تهران
تهران، استعداد زلزله ۷ و نیم تا ۸ ریشتر را دارد. اگر به تاریخ نگاه کنیم در منطقه تهران ۱۶۰ سال قبل زلزله بیش از ۷ ریشتر نیز اتفاق افتاده که بر اثر آن بخشی از سفارت انگلیس و بخشی از کاخ گلستان و بازار ریخت و حدود ۴۵هزارنفر از بین رفتند. زلزله تهران، زلزله بزرگی خواهد بود اما مردم و مسئولین ما ملاحظه حوادث را نمی کنند و کسی فکر نمی کند که همین حالا اگر در تهران زلزله بیاید، برای مثال ماشین آتش نشانی چگونه می خواهد خود را به مناطق ناامن برساند؟ ما حدود ۱۴۰ پایگاه آتش نشانی داریم اما با این وضعیت در صورت وقوع زلزله، ۴۰۰ پایگاه نیز فایده نخواهد داشت.
تهران بعد از زلزله
به وضعیت تهران پس از وقوع زلزله هیچ امیدی ندارم. تصور کنید که ۱۱هزار کیلومتر لوله گاز در تهران منفجر شود. حتی تصور این موضوع ممکن نیست. ستاد بحران چقدر می تواند خدمات داشته باشد؟ همان گونه که گفتم حتی ماشین های آتش نشانی قادر به تردد نخواهند بود. نجات دادن افراد مانده زیر آوار به معضل تبدیل می شود و بعید می دانم بتوان تعداد زیادی را زنده بیرون آورد.
عده زیادی از مردم اگر از زلزله نمیرند، از عفونت و بی آبی و آلودگی تلف می شوند. مگر این که جسدها را با ماشین مخصوص سوزاندن جسد بسوزانند و زنده ها را جایی در بهشت زهرا اسکان دهند. کشته های زلزله تهران بیش از پنج میلیون نفر خواهد بود و می توان گفت که پس از آن، تهرانی وجود نخواهد داشت. بگذارید یک جمله بگویم، زلزله تهران تصویر آخرالزمان را زنده خواهد کرد
زلزله و عوامل آن
در دنیای امروز افراد بشر علاوه بر مشکلات روزمره زندگی خویش گهگاهی با حوادث و بلایای طبیعی روبرو می شوند. همان گونه که نسلهای پیشین انسانی در طول تاریخ یکی پس از دیگری با این بلایا و حوادث طبیعی از قبیل: زلزله، گردباد، فوران آتشفشان، سونامی (امواج ناشی از زلزله دریایی)، حریق جنگل، سیل، رانش زمین و خشکسالی روبرو و از پیامدهای آن در رنج و عذاب بوده اند.
اکنون اگر چه بشر یاد گرفته تا حدودی با این مشکلات کنار بیاید اما هرگز قادر به حذف و یا حتی کنترل قطعی آنها نبوده و نیست و این حوادث همچنان علاوه بر آسیب رساندن به محیط زیست، منجر به ایجاد خسارت و تلفات غم انگیز انسانی و غیرانسانی (طبیعی، اقتصادی، و اجتماعی) می شود و گاهی عمق و تاثیر این حوادث به قدری وسیع است که هیچ قدرتی را یارای مقابله با آن نیست.
به طور مثال می توان به زلزله و طوفانهای اخیر جهان اشاره کرد که در ابتدای قرن بیست و یکم بزرگترین فاجعه بشری را به وجود آوردند و اثرات ناگوار و عمیقی را در بسیاری از کشورها بر جای گذاشتند که فقط با نگاه به آثار مخرب حوادثی از این قبیل: زلزله بم، زلزله جزیره سوماترای اندونزی و طوفان شدید "کاترینا" و زلزله شدیدی که به قدرت ٦.۷ در مقیاس ریشتر بخشهایی از مظفرآباد پاکستان و بخش کشمیر هند و افغانستان را لرزاند می توانیم بزرگی و شدت زلزله آخرت را مجسم کنیم.
هر چند که زلزله قیامت و تصور خسارت و عواقب آن از قدرت ادراک ما خارج است، اما بدون شک زلزله از بزرگترین نشانه های قیامت محسوب می شود که علاوه بر اسباب ظاهری و دنیوی اش، علامت عذاب و عتاب الهی است. همانطور که خداوند متعال در سوره حج می فرماید:
«یا آیها الذین اتقوا ربکم إن زلزلة الساعة شئ عظیم.»
اینجاست که می فهمیم زلزله های کوچک دنیوی یادآور زلزله بزرگ قیامت هستند و از آنجائی که بلایای طبیعی، باطن انسان را بیدار و او را وادار می سازند تا قبل از دچار شدن به چنین فجایعی به تحلیل رابطه موجود بین عوامل مادی و معنوی این حوادث بپردازند که آیا اسباب واقعی این حوادث چیست؟
و آیا آدمی می تواند با اعمال خویش در پدید آمدن یا نیامدن این بلایای طبیعی دخیل باشد؟ و آیا اینکه چه عامل و یا حکمتی می تواند در چنین حوادث دهشتناکی دخیل باشند؟ تلاش نمودیم تا پاسخی هر چند کوتاه بر این قبیل سؤالات و تحلیل رابطه عمل انسان با حوادث غیرمترقبه طبیعی از جمله زلزله بیابیم. باشد که با توکل به خداوند متعال، دیدگاه خاص و راهی روشن و راهکاری سودمند ارائه بدهیم و بشر را به سوی هدف انسانی اش که رسیدن به کمال دنیوی و اخروی است راهنمایی کنیم
(إن شاء الله)
عوامل مادی و معنوی زلزله
اگر بخواهیم به شناسایی علل زلزله بپردازیم و عوامل آن را بشناسیم علاوه از بررسی عوامل طبیعی و علمی زلزله می توانیم با رجوع به بهترین، کاملترین و مطمئن ترین منابع موجود، یعنی قرآ ن و احادیث گهربار نبوی- صلی الله علیه وسلم-، به علل حقیقی زلزله پی ببریم. چرا که خداوند متعال در سوره توبه آیه ۷ می فرماید:
«ما کان الله لیظلمهم و لکن کانوا أنفسهم یظلمون»
مطالعه اقوام مختلف در قرآن و نگاهی کوتاه به احادیث رسول الله- صلی الله علیه وسلم) این نکته را برای ما روشن می سازد که علت حقیقی و اساسی تمام گرفتاریها و حوادث تلخ که بر بشریت فرود می آید در واقع اعمال و کردار بد خود آنان است و به طور کلی در قرآن بنا بر آیۀ شریفۀ
«فکیف إذا أصابتهم مصیبة بما قدمت أیدیهم»
«گناه» علت اصلی بلایا و مصیبت معرفی شده است.
علل علمی و طبیعی زلزله
از نظر مادی و علمی زلزله به عنوان یک پدیده طبیعی عبارت از لرزشهایی است که در اثر شکستن و حرکت تند و سریع قطعات شکسته شده در سنگهای پوسته زمین رخ می دهد. این امر موجب گشته تا زمین مقداری انرژی از خود آزاد کند که اگر مقدار انرژی آزاد شده زیاد باشد محل وقوع شکستگی ها ویران می شود و محیط اطراف آن به طور وحشتناکی می لرزد.
لرزشهای حاصل از گسیختگیهای ناگهانی در داخل و سطح زمین، به صورت امواجی با سرعتهای متفاوتی منتشر می شوند و نقاط دوردست را طولانی تر از نقاط نزدیک به محل حادثه می لرزاند. بنابراین شدت و ضعف زلزله به دوری و نزدیکی نقاط نسبت به محل وقوع آن (به نقاطی که این ارتعاشات در ان نقاط به وسیله لرزه نگارها قابل ثبت هستند و کسی در آن نقاط زندگی نمی کند تا آن را احساس کند) مربوط است.
تعداد زلزله هایی که در سال رخ می دهد یک میلیون و اندی می باشد که اکثر آنها به دلیل کمی مقیاسشان از چهار ریشتر و یا واقع شدن در مناطق غیرمسکونی احساس نمی شوند، مگر زلزله هایی که مقیاس آنها به چهار ریشتر و یا بیشتر از آن برسد و اثر تخریبی وسیعی داشته باشد و یا اینکه در مناطق مسکونی زمین رخ دهد که در این صورت عموماً خرابی ساختمانها، آتش سوزی، شکاف برداشتن زمین، ایجاد لرزش و جابجایی در بعضی از قسمتهای پوسته زمین همراهند.
امروزه علت اصلی بروز زلزله را نیروهایی می دانند که از بیرون و درون زمین نشأت می گیرند و پس از تجمع، باعث شکسته شدن ناگهانی لایه های سنگی بالای خود می شوند و در این لحظه انرژی آزاد می شود و باعث وجود زلزله می شود. البته این نتیجه گیری حاصل مشاهدات و بررسی سنگهای تشکیل دهنده پوسته زمین در نقاط مختلف زمین است.
علل معنوی و متافیزیکی زلزله
قرآن کریم با عبارتهای گوناگون گناه و کردار بد مردم را مستقیما عامل بلا و عذاب معرفی می کند و این در مکتب قرآن اصلی استوار است که همه مسلمین کما بیش با این اصل آشنا هستند و می دانند اگر جامعه ای مرتکب گناه و فساد شود خود را در معرض انواع عذابها و انتقامهای الهی قرار می دهد و بدون شک مستحق عذاب می شود. چنانچه در ترجمه آیات ۹٦ تا ١۰۰ سوره اعراف آمده است: «اگر اهل آبادیها ایمان آورده و از گناهان پروا کنند حتما برایشان برکتهایی از آسمان و زمین می گشائیم.
ولی تکذیب کردند و ما برای اعمالشان گرفتارشان کردیم. آیا اهل آبادیها ایمن هستند که (زلزله و بلا) چنان غافلگیرانه آنها را دریابد که شب در خوابند؟ و آیا ایمن هستند که عذاب آنها را روز هنگامی که مشغول بازی هستند (انواع بازی مثل بازیگری برای فیلم، فوتبال، دنیا و هر نوع مشغولیتی که باعث غفلت از خدا شود) دریابد؟
آیا از تدبیر خداوند ایمن هستند؟ از تدبیر خدا ایمن نمی شوند مگر قوم زیانکاران. آیا به آنانی که زمین را بعد از دیگران به ارث می برند نرسیده که اگر بخواهیم آنان را نیز در مقابل گناهانشان مورد اصابت بلا قرار می دهیم و بر قلبهایشان مهر می زنیم، پس نمی شنوند.»
پس زلزله هشدار و عذاب خدای رحمان است بر گناهکاران و مکارانی که تا کنون گوش شنیدن نداشته اند تا شاید با چشیدن آن بیدار گردند.
در سوره نحل آیه ۲٦ آمده است:
«قد مکر الذین من قبلهم فأتی الله بنیانهم من القواعد فخر علیهم
السقف من فوقهم و أتاهم العذاب من حیث لا یشعرون»
(به یقین پیشینیان مکر کردند پس خداوند بنیادشان را از پایه برانداخت و سقف بر سرشان فرو ریخت و عذاب از جایی بر سرشان آمد که نمی دانستند (انتظارش را نداشتند).)
و همانطور که گفتیم در آیات زیادی عامل اصلی حوادث و بلایای طبیعی کردار بد و گناه گناهکاران جامعه معرفی شده است.
در سوره عنکبوت در قسمتی از آیه ۴٥ آمده است:
«فکلا أخذنا بذنبه»
(همه هلاک شدگان را فقط برای گناهانشان گرفتیم.)
در آیه ١١ سوره مُلك آمده است:
«فاعترفوا بذنبهم فسحقا لاصحاب السعیر»
(بعد از هلاکت به گناه خود اعتراف کردند پس کوبیده و دور باد اصحاب سعیر.)
نه تنها در این آیات بلکه در آیات متعددی از قرآن "گناه" علت عذاب الهی قرار داده شده است و آنچه باعث تغییر بنیادین امتها می گردد همانا گناه و کردار بد خود آنان است، و اگر امروز هم در جامعه گناه به صورت عمومی مشاهده شود باعث نزول عذاب خداوند خواهد بود. هدف خداوند از فرو فرستادن عذاب دنیوی آگاه کردن گناهکاران است تا بعد از مشاهده آن باعث توبه و بازگشتشان به سوی خدا باشد.
نکته قابل تأمل دیگری که وجود دارد انتقاد خداوند از عکس العمل برخی مردم به هنگام گرفتاری است، چنانچه خداوند متعال می فرماید:
«وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذَا هُمْ يَقْنَطُونَ»
[روم: 36]
(وقتی برای مردم بدی و گرفتاری روی می دهد در اثر آنچه که دستانشان پییش فرستاده است، می بینی که در آن هنگام مأیوس می شوند.) آنان به جای آنکه مرگ را یادآور شوند و با مشغول شدن به امور آخرت، در مقابل قدرت باریتعالی سر تسلیم فرود آورده و صبر کنند سر ناسازگاری بنا می نهند و فراموش می کنند که بلایای طبیعی هشدار و تذکری است برای بازگشت آنها از گناه، نه دوام سرکشی و سوء استفاده شان از الطالف و عنایت خداوند عز و جل.
بعد از مشاهده دلایلی از قرآن مجید جا دارد که همه مردم از جان و دل فقط خداوند را فرمانروای عظیم جهان بدانند و همواره به حمد و ثنای او مشغول باشند و بدانند که علت زلزله، نه خداست و نه طبیعت، بلکه تنها عامل آن انجام گناه و زمینه آن است، و این امر مستلزم آن است که همه داعیان اسلام به وظیفه پیامبرگونه خود در راستای تصحیح عقیده مردم به طور کامل عمل کنند.
زلزله و اقوام پیشین به روایت قرآن
با مطالعه قرآن مجید گاهی به سرگذشت اقوامی بر می خوریم که به علت انجام اعمال خلاف شرع با زلزله یا عذابهایی مانند آن نابود شده اند و بیشتر این داستانها در دو سوره "هود" و "عنکبوت" آمده است که ما بالاختصار به ذکر بعضی از آنان می پردازیم.
خداوند رحمن سرگذشت قوم لوط -علیه السلام- را در سوره هود بیان داشته اند. حضرت لوط که پسر هارون و برادرزاده حضرت ابراهیم- علیهم السلام- بودند از سوی خداوند به سوی قومش فرستاده شد. ایشان بعد از سی سال که قومش را دعوت داد تعداد اندکی ایمان آورده و اکثرشان با بی توجهی به اوامر الهی به کار خلاف عفت و فطرت بشریِ لواط مبادرت می ورزیدند. وقتی امیدی برای اصلاح قوم لوط باقی نماند خداوند به جبرئیل دستور داد تا شهر قوم لوط را از جا برکند و بالا ببرد حتی که حضرت جبرئیل می فرماید زوزۀ سگها و آواز خروسها را اهل آسمان می شنیدند و سپس آن را واژگون ساخت و خداوند بر آنها سنگهایی از جهنم بارانید و همه هلاک شدند تا درس عبرتی باشد برای کسانی که از روی خرد عمل می کنند.
شدت برخورد این شهر به حدی بوده است که در محل آن دریایی از آب غیرمعمول از زمین خارج گشت. امروزه این محل به نام "بحر المیت" که در کشور اردن کنونی قرار دارد مشهور است و هیچ موجود زنده ای از میلیونها جانور دریایی در این دریا به علت شوری بیش از حد و غیرطبیعی این آب زندگی نمی کند.
خداوند در سوره هود به ذکر داستان شعیب و قومش نیز پرداخته است؛
«و إلی مدین أخاهم شعیبا قال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من إله غیره
و لا تنقصوا المکیال و المیزان...»
(شعیب را به سوی قوم مدین فرستادیم که از خود آنها بود. (شعیب بدیشان) گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید (و بدانید که) جز او معبودی وجود ندارد و از پیمانه و ترازو مکاهید، من شما را بی نیاز (از کاستن مقادیر و اوزان) می بینم و شایسته نیست با وجود ثروتمندی از چیزهای مردم بدزدید و کمفروشی کنید. اگر ایمان نیاورید و شکر نعمت را به جا نیاورید من بر شما از عذاب روز فراگیر می ترسم.»
در آیه دیگری از قرآن در نتیجه کم فروشی و عدم وفا به کیل (وزن) بر آنها زلزله به صورت عذاب نازل شده است؛ «فکذبوه فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فی دارهم جاثمین» (او را تکذیب کردند و زلزله آنها را فرا گرفت و صبح کردند در حالی که در خانه هایشان (کالبدهای بی جانی) به رو افتاده بودند.)
به همین صورت اقوام دیگری همچون قوم نوح که پیامبرشان را تکذیب کردند و یا قوم صالح که علاوه از تکذیب پیامبرشان مبادرت به کشتن شتری که خداوند به صورت معجزه به سوی آنان فرستاده بود کردند، از سوی خداوند دچار عذاب شدند.
در تمامی این آیات و آیات دیگر که در جاهای مختلف قرآن به تفصیل هلاکت اقوام پیشین می پردازد این نکته وجود دارد که خداوند ارسال عذابها منجمله زلزله را به خود و به سبب کردار غیرقابل قبول انسانها نسبت می دهد و عامل اصلی آن را انجام گناه و معصیت برشمرده است. بدون شک بیان این واقعات داستانسرایی از سوی خداوند نبوده است بلکه هدف اصلی آن عبرت انسانها بوده تا با بررسی اقوام گذشته راه درست زیستن را بیاموزند. پس جا دارد که از سرگذشت تلخ آنان درس گرفته و با توبه و اصلاح کردار خویش برای جلب رضای الله تعالی تلاش نمائیم.
عوامل حوادث طبيعی از ديدگاه احاديث و روايات
عوامل بسیاری از عذابها و گرفتاریهای بشر در احادیث و روایات بی شماری از رسول اکرم- صلی الله علیه وسلم- و صحابه- رضی الله عنهم- وارد شده است که به اختصار نمونه ای از آن را بیان می کنیم.
در حدیثی حضرت رسول اکرم- صلی الله علیه وسلم- خطاب به مهاجرین فرمودند: «ای گروه مهاجرین! پنج حالت هستند که من پناه می خواهم که شما به آن مبتلا گردید:
1- هرگاه قومی آشکارا مرتکب عمل فحشا و بی حیایی شود در میانشان بیماری طاعون و بیماریهای دیگری که در گذشتگان نبوده است (مثل ایدز) شیوع پیدا می کند؛
2- هرگاه ملتی در وزن و پیمانه کمی کند (کم فروشی نماید) به قحط سالی و تنگدستی و ظلم حکام مبتلا می گردد؛
3- هرگاه قومی از ادای زکات امتناع ورزد از باریدن محروم می شوند و اگر حیوانات نمی بودند اصلا باران نمی بارید؛
4- هرگاه قومی عهد خدا و رسولش را بشکند خداوند متعال دشمنی بیگانه را بر آنها مسلط می کند که دارایی آنها را (به زور و چپاول) می برد؛
5- هرگاه رهبران و پیشوایان، کتاب خداوند را پیاده نکنند و آنچه را که خداوند نازل کرده اختیار ننمایند خداوند متعال (وحدتشان را از بین می برد و) در میانشان جنگ و اختلاف می اندازد.» [سعادت و شقاوت در پرتوی اعمال، تالیف: علامه اشرفعلی تهانوی، ترجمه: مولانا محمد قاسم قاسمی، ص: 23،22]
در روایتی از ابن ابی الدنیا آمده است که شخصی از حضرت عایشه- رضی الله عنها- درباره زلزله سؤال کرد؛ حضرت عائشه- رضی الله عنها- فرمود: هرگاه مردم زنا را به عنوان یک امر مباح (جایز) علنا انجام بدهند و مشروب بنوشند و موسیقی بزنند آنگاه است که الله تعالی در آسمان به غیرت می آید و به زمین دستور می دهد که اینها را زیر و رو کن.
روایت شده است که حضرت عبدالله بن عمر- رضی الله عنهما- در نقاط مختلف قلمروی خود نامه هایی بدین شرح ارسال کرد:
«... آگاه باشید که زلزله در زمین علامت عقاب و عذاب الهی است. من به مردم کلیه شهرها ابلاغ می کنم که در تاریخ فلان از ماه فلان بیرون بروند و دعا و تضرع نمایند و هر کس پولی دارد در راه الله انفاق کند......»
زلزله و قربانیان
قانون طبیعی خداوند است که با نزول عذاب، گنهکاران و بی گناهان با هم دچار آن می شوند، مگر تعداد معدودی که به سبب مبارزه جدی با گناه، خداوند آنها را محفوظ می دارند. پس به طور کلی می توان افراد جامعه را به چهار دسته تقسیم کرد:
1- گناهکارانی که عامل اصلی نزول بلا و قهر الهی هستند؛
2- بی گناهانی که از ارتکاب گناه راضی هستند و گناه گناهکاران آنان را ناراحت نمی کند؛
3- بی گناهانی که راضی به گناه دیگران نیستند ولی برای ریشه کنی گناه هیچ گونه مبارزه جدی نمی کنند؛
(همه این سه گروه هنگام عذاب دچار مصیبت می شوند.)
4- بی گناهانی که در قبال گناه به مخالفت برمی خیزند. این گروه خود را از گناه حفاظت کرده و امر به معروف و نهی از منکر می کنند. آنان مومنان واقعی هستند و از عذاب الهی محفوظ می مانند و اگر هنگام عذاب دچار حادثه ای شوند رحمت خداوند شامل حالشان شده و شهید می گردند.
پس بلا هنگام نزول عذاب عمومی است. گناهکاران و کسانی که در راه امر به معروف کاری انجام نمی دهند دچار آن خواهند شد و عده ای از خوبان نیز که دچار حوادث آن می شوند مسئولیت آنان بر عهده گناهکاران خواهد بود. [زلزله چرا؟ ص: 33،183]
راه نجات از زلزله
قرآن کریم برای نجات از عذاب و زلزله عوامل بسیاری را معرفی کرده است که مهمترین آنها عبارتند از:
1- یادآوری و اعتراف به گناه و توبه و رجوع به بارگاه الهی. همانگونه که حضرت یونس- علیه السلام- به هنگام گرفتار شدن در شکم ماهی این کار را انجام دادند؛
2- ایمان راستین به الله و دینش و عمل نمودن به قوانین الهی. همانگونه که حضرت یونس، حضرت نوح، حضرت لوط و بسیاری از پیامبران دیگر- علیهم السلام- و مومنینی که به دین الهی ایمان آوردند به همراه آنان نجات یافتند؛
3- تقوا، یعنی خودنگهداری از گناهی که اکثر جامعه در آن غرق است. قرآن در جاهای متعدد تقوا را عامل نجات دانسته است؛ «و أنجینا الذین آمنوا و کانوا یتقون» [نمل: 53]؛
4- دعای خالصانه. مانند دعای حضرت یونس- علیه السلام-؛
5- امر به معروف و نهی از منکر. در قرآن مجید بیشترین سفارشها پیرامون دو امر واجب امر به معروف و نهی از منکر آمده است. اساس امر نمودن فرد گناهکار به اصلاح و نهی او از گناه، یعنی نجات گناهکار و نجات گناهکار یعنی نجات جامعه. خداوند می فرماید:
«فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِ أَنجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ» [اعراف: 165]
(وقتی آنچه را یادآور شده بودند فراموش کردند، آنهایی را نجات دادیم که از بدی نهی می کردند.)
بنا بر این می توان نتیجه گرفت که ترک تمامی عوامل زلزله و توجه به عوامل نجات بخش می تواند سبب رفع زلزله و بلایای طبیعی باشد و نه علم و پیشرفت و تکنولوژی و نه هیچ قدرت دیگری را یارای مقابله و جلوگیری از زلزله و حوادث غیرمترقبۀ طبیعی نیست، و فقط ایمان و یقین به خداست که نه تنها مصائب را دور می کند بلکه به جای آن باعث جلب خیرات می گردد؛
«وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ وَلَكِن
كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ» [اعراف: 96]
(اگر اهل آبادیها ایمان آورده و از گناهان پروا کنند حتما برایشان برکتهایی از آسمان و زمین می گشائیم ولی تکذیب کردند و ما به سبب اعمالشان گرفتارشان کردیم.)
پس ای برادر و خواهر مسلمان! بیاید تا با ایمان و تقوای راستین راه مصلحان و بندگان نیک خدا را در پیش بگیریم و با بیرون کشیدن خود از منجلات شرک و کفر و فسق و فجور، رو به درگاه احدیت نمائیم و از صمیم قلب از کردار ناشایست خویش توبه کرده و با تمسک جستن به قوانین الهی خواستار رحمت او باشیم تا ما را از رسوایی و هلاکت مصون دارد.